روز دوشنبه 92/5/21 لژيون با استادي "سركار خانم خلجي"با موضوع ادامه وادي هفتم راس ساعت 18:30 شروع به كار كرد.

تعداد حاضرين:20 نفر

 خانم خلجی درمورداختلالات پنهان فرمودند: همان گونه که درچهار مقاله به آن اشاره شد بی خوابی  و کم حوصلگی،تنبلی،عدم میل به زندگی و... نشانه ها و عوارض اختلالات پنهان است آنچه باعث می شود افراد بعد از کنارگذاشتن مواد و تحمل درد , دوباره بازگردند اختلالات پنهان است این فرد مریض و روانی نیست قصد آزار و اذیت خود و خانواده را هم ندارد بلکه تعادل خود را از دست داده است.
وقتی فرد قصد می کند برای یک برهه زمانی خاص پاک باشد(جواب آزمایش منفی باشد) مواد را در چند روز کنار گذاشته، مشکل که حل شد ازدواج که کرد استخدام که شد دوباره باز میگردد.
افرادی که به مواد صنعتی مثل شیشه و قرص اعتیاد دارند به هم ریختگی شهر وجودی آنها بیشتر است ، زیرا دچار توهم هستند ترجیح می دهند یک مصرف کننده باشند تا این توهم هارا نداشته باشند.
همسفر فاطمه:مسافر من الان که سفرمی کند نیز توهم دارد چه باید بکنم؟
خانم خلجي:باید صبر داشته باشید این عوارض بعد از رهایی نیز ادامه دارد و حدودا˝ سه سال زمان نیاز دارد شما راه راپیدا کرده اید باید صبور باشید وبه مرور زمان و ارتقاء جهان بینی انشاالله مشکلات حل می شود.به همین سیگار توجه کنید درطول سفر بیشتر هم میشود اما با نیکوتین خوراکی در كنگره به راحتی قابل درمان است حال اگر دیگران بخواهند آن رابا مدیتیشن حل کنند.
شهری را تصور کنید هیچ حاکم وقانونی ندارد
  چقدر آشفته و بی نظم است ؛شهروجودی ما اکنون در همین احوالات است حاکم نفس اماره شده وقتی خطا می کنیم ناراحت که نمی شویم هیچ به خود حق هم می دهیم و میگويیم اگرفلاني آن كار را نکرده بود ما این گونه رفتار نمی کردیم. این خطاهاو کردارهای ناپسند در قالب ولباس نیکو وزیبا جلوه مي كنند،ما باید ریاست راپس بگيریم باید خوشحال باشیم وقتی خطا می کنیم ناراحت می شویم حتێ گاهی ضایع می شویم اینها نشانه حرکت ما به سوی خوبی هاست. درون ما بهم ريخته است, کم حوصله وناآرام هستیم ما باید روی عادات ناشایست رفتاری خود کارکنیم کم کم آن ها را کنار بگذاریم مانند مسافرهایمان ؛ کاری است دشوار, شیطان نمی خواهد سربازان خود که همان غیبت, دروغ و كار هاي ضد ارزشي است را از دست بدهد نیروهاي منفی به سمت ما حرکت میکنند تا از حرکت بایستیم اما باید مقاومت كرد.با مشارکت, CD گوش کردن, ...می توانیم نیروهای منفی را از خود دور کنیم.حال خوش ما زمانی به دست می آید که از ضدارزش ها دورشویم.
نباید فکرکنیم که الان داریم تاوان پس می دهیم .سیستم x ماهم معیوب است و باید ساخته شود با دوری ازضد ارزش ها, به سمت دانایی حرکت کردن, جهان بینی خود را گسترش دادن, راههای اصلاح آن است. ماباید ازموقعیت بدست آمده استفاده کنیم و به سوی کمال حرکت کنیم.
مابین خود و خدای خود پیمان میبندیم که از بدیهای خود و منیت ها دورشویم.

شاید قول و قرارمان این باشد:
خدایا! از خودم خستم، دلم از دست من خونه
رهام کن از همونی که کسی جز تو نمیدونه
یه کاری کن که باز عطرت بپیچه توی این خونه
همونی که میخوای میشم، خدایا! قول قول مردونه

نجمه عزيزم امروز خورشيد شادمانه ترين طلوعش را خواهد

كرد ودنيا رنگ ديگري خواهد شد...

روز چهارشنبه شاهد رهايي يكي ديگر از اعضاي لژيون شعبه قم بوديم كه دستور قطع مصرف

مسافرشان"آقا ابوالفضل"توسط جناب آقاي مهندس دژاكام صادر شد.

اين روز باشكوه را به شما نجمه عزيز ومسافرتان وكمك راهنماي مسافرتان آقاي عباس آقايي

تبريك وشادباش مي گوييم.

تولد خواهر لژیونی عزیزمان خانم زهرا و مسافرشان آقای حسین را به خانواده بزرگ کنگره ۶۰ تبریک می گوییم

به امید تداوم این رهایی

و آرزوی موفقیت برای زهرای عزیز

و نیز خدا قوت به راهنمای عزیزمان سرکار خانم آرزو

منبع عکس : سایت فلاح

به اطلاع می رساند پنج شنبه ۳۱/۵/۹۲ ، هفتمین سال رهایی مسافر آقای محمود خلجی و راهنمای عزیزمان همسفر خانم آرزو خلجی را در شعبه فلاح جشن می گیریم.

یادم می آید در دوران کودکی ، هر زمان از کنار بیمارستانی که در آن متولد شده بودم ، عبور می کردیم ، مادرم با کلماتی محبت آمیز در گوشم نجوا می کرد که : «اینجا، محل تولد توست!» و من هر بار بدون اینکه از این تکرر احساس دلزدگی کنم ، مشتاقانه به درب ورودی بیمارستان و به تابلوی بزرگ آن می نگریستم. در افکار کودکانه خود دلیلی برای این وجد واشتیاق نمی یافتم، اما آن مکان و پیرامون آن برایم مقدس و دوست داشتنی شده بود.

زمان گذشت و من نیز صاحب فرزندی شدم و هر زمان که از کنار درب بیمارستان محل تولد او عبور می کردیم، به او می گفتم :« اینجا ، محل تولد توست!» و او با نگاه کودکانه خود غرق شادی می گشت و با لذت و شعفی وصف ناشدنی به آن مکان نگاه می کرد.

اینک پس از گذشت سالیان زیاد ، هنوز هم اگر از کنار بیمارستان محل تولدم عبور کنم ، قلبم فشرده می شود و ناخودآگاه خاطرات زیبایی برایم تداعی می گردد؛ همچنانکه برای فرزندم نیز این چنین است.

و اما ...

تکرار این حس زیبا و مقدس، مرا شگفت زده ساخته است. برایم باور کردنی نبود که پس از گذشت فراز و نشیب های فراوان ، تحمل درد و رنج های بسیار و فرسوده شدن در کشاکش مرارت های زندگی ، دوباره طنین روح نواز تولد نوزادی خوش قدم ، فضای زندگی ام را سرشار سازد و خداوند این بار مرا و خانواده ام را به مکانی هدایت فرماید که برایم ، تقدس آن همتراز مقدس ترین مکان های زمین است و حتی عبور از جوار آن ، شمیم دلنواز بهشت را برایم به ارمغان آورد.

هر گاه که از کنار درب ورودی کنگره 60 - شعبه فلاح -  عبور می نمایم و به تابلوی آن چشم می دوزم ، تموج احساسات زیبا و غیرقابل توصیفی مرا احاطه می سازد و بند بند وجودم به یکباره همنوا و هم آوا زمزمه می کنند که : اینجاست محل تولد مسافرم ، من و فرزندانم !

زادگاهم!

هرگز فراموش نخواهم کرد که درد و رنجم را بی دریغ و با دستانی پرمهر ستاندی و آرامش را به من بخشیدی! هرگز فراموش نخواهم کرد که با آغوش گرم، دستان سرد مرا پذیرفتی و اندک اندک مرهم بر زخم های پیکر نیمه جانم نهادی!

هرگز فراموش نخواهم کرد که دُرّ گرانمایه ی  عشق را به من هدیه نمودی و راه پاسداشت آن را نیز به من آموختی!

هرگز فراموش نخواهم کرد که پیوند ناگسستنی محبت را ارزانی ام داشتی و نوای الهی «آنچه محبت است ، باور است» را به من نیوشاندی!

تبسم مهر مادرانه ات ، برای همیشه در روحم جولان خواهد داد و تا ابد نامت بر لوح وجودم محفوظ خواهد ماند.

امروز یکشنبه ، جلسه طبق روال همیشگی تشکیل شد. دستور جلسه وادی سیزدهم و تاثیر آن روی من بود. خانم فرشته در صحبتهایشان گفتند که تغییرات در هر فردی باید اندک اندک صورت بگیرد و در صورت ایجاد تغییرات ، سه مولفه ی عقل ، عشق و ایمان هم شروع به فعالیت می کنند و در راه رسیدن به هدف در خدمت انسان قرار می گیرند. اما مولفه خمر (سیستم شبه افیونی بدن) هم در طی مسیر به کمک انسان می آید و طی طریق را سهل تر می کند.

اما لژیون هم با حضور خانم آرزو و با استادی زهرا و حضور فاطمه ، زهرا ، ژیلا ، رویا ، مریم ، مژگان ، محدثه ، محبوبه و معصومه تشکیل شد. ادامه مبحث جهان بینی کار شد؛ بخشی که مربوط به دانایی و دانایی موثر بود. سه پارامتر تفکر ، تجربه و آموزش توضیح داده شد و تفاوت دانایی و دانایی موثر را متوجه شدیم.

جملات کلیدی :

مثلث دانایی شامل : تفکر – تجربه – آموزش

مثلث دانایی موثر : مثلثی که از سه ضلع تفکر ، تجربه و آموزش تشکیل شده که هر سه این اضلاع در دانایی موثر با هم برابرند.

بزرگترین مانع در برابر نفس اماره "دانایی"است.

اما در ادامه و در بخش دستور جلسه آزاد، سوال زهرا از خانم آرزو این بود که : شما چطور و بعد از گذشت چه مدت از حضورتان در کنگره به آرامش رسیدید؟

ایشان پاسخ دادند : من بعد از اینکه متوجه اعتیاد محمود شدم ، هشت سال سکوت کردم ، این مسئله برای اطرافیانم باعث تعجب بود زیرا که من تا قبل از آن مجال حرف زدن به دیگران نمی دادم و همین سکوت من باعث شده بود که اقوام تصور کنند که من معتاد شده ام. تخریب من از پی بردن به اعتیاد محمود به حدی بود که حتی قصد از بین بردن خود را داشتم اما چون باردار بودم ، عشق به فرزند مانع از این کار شد. تا زمانی که به کنگره آمدیم و پس از آمدن به کنگره ، تمام تلاش من این شده بود که به حرف راهنمایم گوش کنم. من تصمیم گرفته بودم که آرزوی مرده را زنده کنم و با تلاش و حرکت و خدمت توانستم به هدف خود برسم.  

جلسه ی بسیار پرباری بود و با دعا به پایان رسید و هر یک از ما آرزو کردیم که خداوند آرزوهای زیبای تمامی مسافران و همسفران را محقق سازد. آمین

روز دوشنبه 92/5/28 لژيون با استادي "سركار خانم خلجي"با موضوع ادامه وادي هفتم راس ساعت 18:30 شروع به كار كرد.

.تعداد حاضرین 24نفر

در این جلسه اعضا سوالاتي را که از وادی طرح کرده بودند خواندند و جواب آن را بیان نمودند.

1) پیام وادی هفتم چیست؟رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است یکی یافتن راه و دیگرآنچه برداشت مینمائیم.

2) چرا میگویم تعادل روح وجسم به هم مرتبط هستند؟وقتی جسم تعادل ندارد روح و روان هم از تعادل خارج می شود.

3) رمز و راز کشف حقیقت در چیست؟یافتن راه و آنچه برداشت می نمائیم.

4)عكس العمل هاي قطع مواد چيست؟عكس العمل هاي آشكار,عكس العمل هاي پنهان

5) چرا بعضی از افراد با تلاش زیاد باز به هدف نمی رسند؟در اثر انتخاب غلط.

6) افرادی که خود کشی میکنند بی ارادهنبوده حتی ارادهقوی هم داشتند اما جسم آنها از تعادل خارجشده بود.

7)  وقتی جسم درحال تعادل نباشد چه می شود؟ روح و روان هم از تعادل خارج می شود.

8) ریشه بیماری اعتیاد در چیست؟ عدم تعادل جسم.

9) مرحله عكس العمل هاي آشكار چند درصد از بار درمان از نظر جسمي به عهده دارد؟5%

10) کدام دسته از افراد قطعا˝معتاد می شوند؟ آنهایی که با اطمینان می گویند من هرگز معتاد نمی شوم.

11) هرچه به بیراهه رویم به کجا میرسیم؟ به سر خط 

12) کدام اختلال در عکس العمل هایی آشکار وپنهان مشترک است؟ بی خوابی و پرش پا

13)در چه زمانی نفس مطمئنه حاکم شهر وجودی ما می شود؟وقتی تمام ساکنین این شهر وجودی ما تربیت شوند و به آگاهی برسیم.

14)برای نابودی سربازان نفس اماره چه بایدکنیم؟ غذای انها را کم کم، کم کنیم.

15) چرا مانميتوانیم تمام سربازان نفس اماره را نابود کنیم؟ فرزندان کشور خودمان هستند.

16) با دست خود، خودمان را به هلاکت نیندازیم یعنی؟ از آنچه برای ما ارسال شده استفاده کنیم و لازم نیست تارک دنیا شویم.

17)  چرا نفس مطمئنه فر ایزدی دارد؟ زیرا انسانی که به کمال انسانی رسیده  و نفس او دیگر خواسته نامعقول ندارد و به نفس اماره رسیده است.

18) اگر نفس گرسنه را نتوانیم سیر کنیم چه می شود؟ همیشه آن خواسته ها دنبال ما هستند و دست از سر ما بر نمی دارد حتی بعد از مرگ.

19)راز یعنی:مطلبی پوشیده و پنهان   

  رمزیعنی:راز نهفته را آشکار کردن  

 کشف یعنی:آشکار ساختن و پیدا کردن چیزی كه وجود دارد مثل میکروب 

از تمام دوستان برای طرح کردن سوالات تشکر میکنم و  خانم خلجی از همسفر فاطمه به دلیل دادن پاسخ کامل و سریع  به سوالات تشکر کردند.

اکنون من در احاطه نور خدا هستم ، که هیچ چیز منفی نمی تواند در آن رسوخ کند. من در نور خدا گام بر می دارم و اهریمنان ترس به نیستی ازلی خود باز می گردند. هیچ چیز با خیر و صلاح من نمی ستیزد.

رهایی آقایان محمد و احمد را به خواهر لژیونی هایمان، خانم مرضیه و خانم خدیجه و نیز به خانواده بزرگ کنگره ۶۰ تبریک می گوییم.

خانم آرزو! طعم شیرین این رهایی ها تا ابد در کامتان مستدام باد. 

دفتر و کتاب محبت و عشق هیچگاه بسته نمی شود،

 بلکه به آنچه آغاز شد٬همیشه عجین است

و این دایره ها هم چنان به میزان بیکران آن شعاع افزون٬می نماید.

ششمین سال آزادی و رهایی آقای محمود خلجی و راهنمای عزیزمان سرکار خانم آرزو خلجی را به تمامی اعضای کنگره ۶۰ تبریک و شادباش عرض می نماییم.

بهترین آرزوی دنیا!

مهربانی هایتان همیشه در خاطرمان ثبت است و تنها با ادای این کلمات می توانیم پژواک شراره های عشقمان را به منصه ی ظهور برسانیم:

دوستتان داریم و علو درجان شما و خانواده ی محترمتان را از درگاه ایزد منان خواستاریم.

رهاییتان مبارک 

«رهجویان شما در نمایندگی فلاح و قم»

امروز هم لژیون ما با حضور خانم آرزو تشکیل شد. دستور جلسه ادامه ی جهان بینی 1 بود.

البته من امروز مسئول لژیون تازه واردین بودم ، اما زمانی که وارد بحث لژیون شدم ، همسفر ژیلا در حال خواندن بخش بررسی نیروها بود. ژیلا توضیحات خیلی خوبی درباره این قسمت داد. انواع نیروها و اثرات نیروی جاذبه در طبیعت و اینکه اگر این نیرو وجود نداشت هیچ موجودی نمی توانست زندگی کند ، چه رسد به اینکه متکامل هم بشود!

خانم آرزو توضیح دادند که اگر این قوانین که مربوط به علم فیزیک است ، توسط آقای امین در جهان بینی آورده شده ، تنها به این دلیل است که ما قضیه را بهتر درک کنیم. همچنانکه آقای امین نیرو را معادل حس در نظر گرفته اند. خیلی از اوقات و علی الخصوص در زمان مصرف مسافرانمان ، ما حتی توان انجام کارهای منزل را هم نداشتیم و به اصطلاح می گفتیم که دست و دلمان به کار نمی رود . دلیل این امر تنها  و تنها نبودن حس بود یعنی ما آن نیروی لازم را برای انجام کارها در خود نمی یافتیم یا حتی آن نیرو را در خودمان نمی توانستیم بیدار کنیم.

«در هر صورت ، می توان گفت تمایل ما و یا عدم تمایل ما برای انجام کارها ، برقراری ارتباطات، با حس ارتباط نزدیک و عمیقی دارد».

در ادامه خانم آرزو شرح دادند که ما از طرفی با انفجار حس هم مواجه هستیم به این ترتیب که اگر میزان نیروی وارد شده با ظرفیت هر شخص برابری نکند و تعادل نداشته باشد ، شخص دچار تخریب خواهد شد. با استفاده از قرص های شیمیایی و یا هر ماده ای که در فرد انرژی کاذب ایجاد کند نیز همین حالت ایجاد می شود. بنابراین باید به این مسئله با دقت بیشتری تعمق نمود.

مبحث جهان بینی 1 در این جلسه به پایان رسید و در هفته آینده پرسش و پاسخ در لژیون انجام خواهد شد.

*در ضمن هفته آینده ، کارگاه آموزشی ما همسفران با حضور سرکار خانم آنی تشکیل می شود و در ادامه مراسم تجلیل از دیده بان ، ایجنت و مرزبانان شعبه هم برگزار خواهد شد.

روز دوشنبه 92/6/4 لژيون با  استادي"همسفر مرضيه"با  موضوع  cd وادي هفتم

"مهندس دژاكام ساعت 18:30 شروع به كار كرد كه خلاصه اي  از آن را به استحضار

مي رسانم.

تعداد حاضرين : 20 نفر

دوستان هر كدام  برداشت خود را از cd وادي هفتم  بيان  نمودند كه  خلاصه اي  از

اين  cd  را به  اختصار بيان  مي كنم . پيام وادي هفتم اين است:  رمز  و  راز كشف

حقيقت در دو چيز است: يكي يافتن راه  دوم آنچه  برداشت مي نماييم.

وادي هفتم را در ساده ترين  مسائل زندگي تا پيچيده ترين  مسائل روزانه مي توان

استفاده  كرد. در وادي هفتم عقل بايد با نيروهاي خود مجهولات را كشف كند تا راه

درست را به ما نشان دهد. عقل  بايد تفكر و تعمق كند تا راه درست را پيدا كند.  چه

 بسيار انسان هايي كه زندگي شان متلاشي شد  چون راه درست را پيدا نكردند و

چه  بسيار انسان هايي كه  با اراده بودند ولي راه را اشتباه رفتند  و باعث  نابودي

خود و ديگران شدند و  بعضي دست به خود كشي زدند  چون  فكر و روان و جسم

آنها در اثر  پيدا نكردن  راه حل درست از تعادل طبيعي  خارج شده است.  هميشه

 بهترين راه كوتاه ترين راه نيست و ما  هميشه سر دو راهي  قرار داريم و با تفكر

بايد راه درست را انتخاب كنيم. در پيام وادي سه مجهول داريم : رمز , راز  ; كشف

 حقيقت. راز:مطلب پوشيده     رمز : راز نهفته       كشف:پيدا كردن چيزي كه پنهان

بوده است . حقيقت : اصل هر چيزي . ما  دائما در زندگي به  دنبال  كشف  حقيقت

هستيم كه پنهان است بايد رمز وراز آن را پيدا كنيم. انسانها در اين راه به دو دسته

  تقسيم  مي شوند :1)كم خردان    2)خردمندان

1)كم خردان:كساني كه ابتدا حرف مي زنند وبعد فكر ميكنند وبدون بررسي راهي

راميروند وبعد از برخورد به مشكل دنبال راه حل مي گردند وهميشه درحال معذرت

خواهي هستند وفكر مي كنند بهترين راه كوتاه ترين راه است وبراي خود وديگران

مشكل ايجاد مي كنند. اين افراد فكر مي كنند كسي بايد پيدا شود كه با يك انرژي

 و با يك  قرص و با دعا مشكل آن ها را حل كند  و  هميشه از  نيروهاي  ناشناخته

استمداد مي گيرند.

2)خردمندان: كساني هستند كه قبل از هر كاري و هر سخني فكر مي كنند چون

سخن گفتن  نوعي تعيين مسير استو  مي دانند بهترين گنج را  درون  خودشان

مي توانند كشف  كنند و  به  دنبال  گنج بيروني نيستند و اعتقاد دارند از  چيزهاي

ناشناخته و مرموز نمي توانند كمك بگيرند تا مشكلشان حل شود.اين افراد از كنار

وقايع ساده,راحت مي گذرند  و خود را درگير نمي كنند و راهي را مي روند كه به

 هدف  برسند  با  وضعيت مناسب ,  خواه  هدف بهشت برين باشد يا هدف معقول

يا كشف حقيقت.


 

به نام نامی عشق"

شاید یکی از بزرگترین دلایل عدم موفقیت انسانها در روابط بین یکدیگرو همچنین شکست هایشان در زندگی عدم شناخت انسان و محیط پیرامون می باشد، در کنگره 60 توسط آقای امین دژاکام امکانی برای ما فراهم شده تا در قالب دروس جهان بینی بتوانیم این شناخت را به دست بیاوریم و از درد و رنج خود و اطرافیان  بکاهیم. در یک افطار از ماه مبارک رمضان با جناب آقای امین دژاکام، دیده بان و استاد جهان بینی کنگره 60 به گفت و گو نسشتیم ؛ شما را به مطالعه این مصاحبه زیبا دعوت می کنم.

_ لطفا خودتان را معرفی کنید.

من امین دژاکام 34 ساله هستم، قدم 175 سانتی متر و 75 کیلو وزن، فارغ التحصیل فیزیک هسته ای در مقطع کارشناسی ارشد.

_  پایه و اساس شکل گیری کلاس های جهان بینی چه کسی بود؟

من احساس می کنم باعث این مسئله هم خود آقای مهندس بودند، از دوران کودکی در خانواده درباره مسائل فلسفه صحبت می شد در ادامه در سنین نوجوانی در خانه ما جلسات قرآن و عرفان برگزار میشد و درباره این مسائل  صحبت میشد و من هم راغب شدم و نشانه هایی در من ظاهر شد و مهندس بنده را به ادامه تفکراتم تشویق می کردند.

_ این مباحث نتیجه مطالعات کتب مختلف هست؟

نه،این مطالب به نوعی زایش و القائات فکری هستند،اینطور بگویم همه ما در زندگی یکسری مشکل و مسئله داریم، من برای حل این مسائل در ابتدا طرح مسئله میکردم، مسئله را به طور کامل و شفاف باز میکردم و بعد دنبال راه حل می گشتم در این راه از دانش کتاب 60 درجه و اساتید کتاب و خود مهندس کمک گرفتم و راه حل مناسب را پیدا می کردم و در اینجا جهان بینی مطرح شد. گاهی اوقات برای یافتن جواب یک موضوع بسته به نوع آن چند هفته یا چند سال مورد تفکر قرار می گرفت.

_ این القائات از چه نوع است؟

این القا برای همه انسانها پیش می آید و چیز خاص و جدیدی نیست که مختص من باشد و از ابتدای خلقت نیز وجود داشته و همه انسان ها مورد القا واقع می شوند منتها یک انسان با تمرکز بر یک موضوع می تواند اثر القا را ببیند و اگر دیگران نمی توانند ببینند به دلیل درگیر شدن در امورات روزمره زندگی است.من یک مقدار وقت این را داشتم و در شرایطی قرار گرفتم که توانستم اثر القا را بیشتر احساس کنم.

در ابتدا،  تمرکز روی یک موضوع خاص مانند یک کورسوی کوچک میان سیاهی است اما در ادامه نقطه نورانی شروع به رشد می کند.

_ گاهی اوقات بدون تمرکز تصویری از آینده در ذهن ما نقش می بندد و همان اتفاق برای ما پیش می آید دلیل این اتفاق چیست؟

این در صورت قوی شدن حس پدید می آید، چون حس مانند خبرنگار اطلاعات را جمع آوری میکند. در جهان فیزیک ما با موضوع زمان سروکار داریم و برای ما امروز و فردا معنی دارد اما زمانی که حس از کالبد خارج می شود، اطلاعات  و تصاویری از آینده جمع آوری می کند و زمانی که ما به آن موضوع می رسیم متوجه می شویم که این تصویر را قبلا دیده ایم.

منبع:وبلاگ بهترین راه

فرشته ی سپیدپوش کنگره

اولین بار که با گام های لرزان، با قلبی آکنده از غم و اندوه ، با دیده گانی اشکبار و با احساسی مملو از یأس و ناامیدی، به کنگره پا نهادم، تو را در مقابل خود دیدم. دهها پرسش در ذهنم نقش بست. بودنت در آن فضای وهم آلود، از سویی آرامش بود و از سویی دلواپسی. مهر و محبت در دیدگانت موج می زد اما دردم، سدی بود برای پیوند قلب مجروحم با چشمه سار عشق بی دریغ تو. اما با پایبند شدن کبوتر رمیده دلم در مأوای امن کنگره، دریافتم که وجودت، حضورت و نگاه مهربانت، پلی است برای تثبیت ماندنم در فضای بهشت زمینی که خداوند با تمام عظمت و جلالش در پیش پای ما انسان های دردمند نهاده است.

فرشته ی سپیدپوش کنگره

قدردان زحماتت هستم؛ نه با الفاظ متداول و مرسوم، بلکه با اهدای امواج خالصانه قلبی که به تازگی معنای راستین عشق الهی را دریافته است و آنرا در طبق اخلاص می نهد و با تواضع و کرنش به وجود مهربانت، تقدیم می دارد.

مهرت پایدار

چندی پیش، خواهر لژیونی ما، خانم آیدای عزیز، جایگاه دبیری جناب آقای مهندس دژاکام را پشت سر نهادند. از ایشان خواستیم تا با بیان احساسات و تجربیاتشان، ما را هم با حال و هوای آن جایگاه آشنا سازند.

«دبیری پر از احساس های خوب و پر از تجربه های ناب است. اینکه بخواهم نوشته ام را با چه حس خوب و چه تجربه نابی شروع کنم، سخت است.

پس بدون مقدمه تجربه و احساسم را از دبیری جناب آقای مهندس بیان می کنم.

مسیر طولانی و سختی را برای رسیدن به این جایگاه طی کردم.

همیشه وقتی CD های جلسات جهان بینی چهارشنبه ها را گوش می کردم، به دبیر جلسات غبطه میخوردم و همیشه با خودم می گفتم که می شود من هم روزی این جایگاه را تجربه کنم؟

کم کم مسیر حضور من در جلسات جهان بینی هموار شد و توانستم در این جلسات حضور پیدا کنم و از نزدیک شاهد رهایی ها ، نوای رهایی و... باشم. دیدن همه اینها و حضور در جلسات جهان بینی میل و شوق مرا برای رسیدن به این جایگاه بیشتر می کرد.

از مرزبانان شعبه آکادمی شرایط کاندید شدن را جویا شدم و اینگونه پاسخ شنیدم که فردی می تواند کاندید شود که دبیری و نگهبانی جلسات بسته را گذرانده و 14 جلسه نیز از طی آنها گذشته باشد.این موضوع ناامیدم نکرد، چون مطمئن بودم در بهترین زمان این خدمت را هم تجربه میکنم.

بخاطر دارم چندین هفته بعد در شعبه مان انتخابات نگهبانی جلسات همسفران برگزارشد، نگهبان جدید مرا به عنوان دبیر دوم خود انتخاب کرد. با انتخاب ایشان، من توانستم اولین قدمم را برای هدف اصلی (دبیری جلسات چهارشنبه) بردارم.

بعد از گذراندن دبیری و طی زمان لازم برای نگهبانی کاندید شدم، بار دوم رأی لازم را آورده و با لطف خداوند توانستم نگهبانی را هم تجربه کنم. پس از اتمام دوره ی نگهبانی و گذشتن 14 جلسه، خودم را برای انتخابات دبیری آماده کردم.

قسمت نبود و بار اول موفق به کسب رأی لازم نشدم. اما از آنجایی که نوبت باران محفوظ است، بار دوم در انتخابات رأی آوردم و توانستم به خواسته اصلی ام برسم.

با گذراندن هفت جلسه دبیری، آرامش خاصی در من نهادینه شد، آرامشی که هیچ گاه تجربه نکرده بودم.

نکاتی را از صحبتهای آقای مهندس و آقای امین، یاد گرفتم که هیچ جای دیگری یاد نمی گرفتم. پاسخ اکثر سوالاتم را از صحبتهای آقای امین گرفتم. نکته هایی از آقای مهندس آموختم که اگر میخواهم در کنگره بمانم باید آن موضوعات را هیچگاه و هیچوقت فراموش نکنم. ارادتم به جناب آقای مهندس، خیلی خیلی بیشتر از قبل شده است.

شرح حس های زیبا و تجربه های ناب دبیری برای من، مانند توصیف رایحه ی گل است، هرچه بیشتر از بوی گل تعریف کنی، نامفهوم و گنگ تر می شود. دبیری جلسات چهارشنبه را باید تجربه کرد؛ باید لمس کرد.

حس ها و لحظات خیلی زیبایی پشت این دبیری قرار دارد.گفتنی نیست، لمس کردنی ست و باید تجربه کرد.

امیدوارم تمام کسانی که خواستار این جایگاه هستند، بتوانند این خدمت را هم تجربه کنند.

مطلبم را با پیامی از سردار به اتمام می رسانم.

"همه ما برای آموزش و خدمت پا به این دنیا نهاده ایم؛

 ابتدا آموزش و سپس خدمت را انجام دهیم."»

همسفر آیدای عزیز!

ما خواهر لژیونی های تو، تلاش خواهیم نمود تا سعی و ممارست تو را برای رسیدن به خواسته های معقول، الگو قرار داده و هیچ گاه شکست مانع و سدی برای حصول به آمال و آرمان هایمان نشود. به امید موفقیت و کامیابی تو در تمامی مراحل زندگی.

  "وادی یا راه هشتم"

باحرکت راه نمایان می شود!

روز دوشنبه 92/6/11  لژيون با استادي  "سركار خانم خلجي"  با دستور جلسه  "وادي هشتم"  راس ساعت  18:30   شروع  به  كار  كرد  كه خلاصه اي  از آن را  به استحضار  مي رسانم.

تعداد حاضرين:25 نفر

وقتی انسان آفریده شد شیطان از فرمان خداوند سرپیچی کرد و سجده نکرد اما به شیطان فرصت داده شد تا روز موعود... شیطان اعلام نمود که انسان را  به  سرپیچی تشویق خواهد کرد از آدم وحوا شروع کرد موفق شد. آنان در پیشگاه خداوند توبه  کردند خداوند از انسان ها پیمان  گرفت كه او را پرستش كنند و انسان به  زمین  فرود آمد.

خانم آرزو درادامه فرمودند : این وادی یک تلنگر و  یک هشدار است با حرکت راه نمایان می شود، این  اصلی برای تمامی کارهای ماست مثلاً تا بلند  نشویم و غذا درست نکنیم غذایی برای ظهر آماده نمی شود. این  وادی خیلی جای بحث و  تفکر دارد  همین  پیمان میان انسان و خداوند . من به  عنوان مادر ، همسر و یا فرزند مصرف کننده در پیشگاه خداوند  پیمان بسته ام که صبور باشم راه راست را پیش گیرم...

این وادی ما را به  تفکر بیشتر تشویق می کند در  قرآن 14  آیه مستقیم به تفکر  اشاره  شده  است. مسافران ما در طول  مصرف همیشه میگفتند: حالا همین یک بار ، عید ،بعد از تمام شدن این کار ترک می کنم این  رفتار  ادامه داشت  تا زمانی  که  تصمیم گرفتند  برای  رهایی حرکت کردند راه  نمایان شد  به  کنگره آمدند و فرشته نجاتمان و راهنماهایمان شدند.

سوال:وقتی مسافرم حرکت نمی کند من همسفر چه کاری باید انجام دهم؟من سفر خودم را  به درستی انجام دهم جواب می گیرم مسافر به سفر خود خوب بازمی گردد ولی نباید به او بگوییم ببین من دارم خوب سفر ميكنم  تو نه تو نمی خواهی...و توجه داشته باشیم همین که الان اینجا هستند و مصرفشان کنترل شده ما جواب گرفته ایم. 

همسفر اسم بزرگی است و  لیاقت می خواهد  من همسفر  با مسافر خود  وسط  آتش بودیم و  باید مثل عقاب سفید از آتش به سلامت عبور  کنیم  اطرافیان ما گرمای این آتش را حس کرده اند  و  الان به ما می گويند چرا  تو میروی نمی خواهددیگر تو بروی و این فشارها درطول سفر دوم بیش تر می شود. گاهی خودم که با  تحمل فشار فراوان به کنگره می آیم با دیدن آقای خان با شنیدن صدای سلامش آرام می شوم .

ما در کنگره راه و رسم زندگی را می آموزیم آن چه  را من باید با کلی زحمت در طی سالیان به فرزندم بیاموزم خود به راحتی در کنگره فرا می گیرد و عمل می کند.

این وادی وادی پیمان است,به توصیه آقا امین بهترین زمان آن بعد از کمک راهنمایي است .ما پيدا كردن راه را در مسیر منفی تجربه نموده ایم .

اما می آموزیم که در مسیر صحیح از  این نیرو استفاده کنیم زمانی که به  این  وادی می رسیم توشه  راه مان با هفت وادی قبل پر است درسه وادی اول آموختیم تفکر کنیم وادی چهارم آموختیم دست روی زانو گذاشته و بلند شویم  این وادی تلنگری است باید حرکت کنیم راه  نمایان می شود اما  راه ,راه  دشواری است صاف  و سرسبز نیست سنگلاخ وچاله  و بیابان هم دارد باید مقاوم باشیم و ایستادگی کنیم.

مانیز همچون مسافرانمان به خود بدهی داریم باید بدهی خود را به خود باز گردانیم  در زمان مصرف شان آنقدر به ترک آنان توجه داشتیم که خود را فراموش کردیم باید بیشتر به  خود توجه کنیم این به این معنی نیست که دیگر به آنان توجه نکنیم و  همیشه بهترین هارا برای خود و خانواده خود بخواهیم ودرزیباترین ظرف هایمان خود غذا بخوریم این خود یک بازپرداخت است یک توجه به خود است.

ادامه وادی جلسه بعد به بحث و تبادل نظر گذاشته خواهد شد.      

سخنان آقای زرکش در مورد وادی 13:

ما انسان ها صفات خوبی و بدی را همیشه با خود داریم، اصل کار ما این است که اول صفات را بشناسیم بعد تغییر کنیم و بعد تبدیل شویم این روند تکاملی ما انسان هاست، انسان ها باید نگاهشان، قلبشان و …. همه باید تغییر کند مانند: چاقی، اعتیاد و بعد درمورد انسان یک بعدی صحبت کردیم که توان حل مشکلاتشان را ندارند، در نهایت اگر ما در لژیون جونز دور هم نشسته ایم متوجه شده ایم که چاقی یک ضدارزش است. در وادی هم آورده شده است که اگر انسان ها می خواهند مشکلاتشان را حل کنند باید از انسان های تک بعدی به انسان چند بعدی تبدیل شوند که انسان چند بعدی یک مثلث عشق، عقل و ایمان دارد و تا زمانی که این مثلث آرامش یا خط خمر به وجود نیاید این آرامش نیز به وجود نمی آید، باید این خط خمر هموار باشد. سیستم خمر یا بیوشیمی از ما حفاظت می کند. از نظر روحی و جسمی نیز ترمیم می کند. 99٪ بیماری های روحی و جسمی که انسان ها دچار می شوند به دلیل خوب کار نکردن سیستم بیوشیمی است. یکی از مهمترین کارهایی که باید انجام دهیم باید خط خمرمان را درست کنیم. من از روزی که وارد لژیون جونز شدم رفتار خود را بررسی می کنم، گره هایم را باز می کنم شماها نیز همین کار را انجام دهید. افکار ما، اندیشه ما همه چیز بر روی سیستم بیوشیمی تأثیر می گذارد. بحث تغذیه نیز همینطور است. هرچه غذای ما طبیعی تر باشد بهتر روی سیستم تأثیر می گذارد. انسان 2 بعدی که عشق، عقل و ایمان دارد باید چند کار را باهم انجام دهد. جامدات، نباتات، حیوان و انسان سیر تکاملی انسان می باشند. مواد غذایی که ما استفاده می کنیم انرژی آن مواد نیز به ما منتقل می شود. انسان و حیوان فصل مشترک زیادی باهم دارند، مثل حریم داشتن، خوردن، خوابیدن، تولید مثل و ….

ذات حیات خاکی اینگونه ایجاب می کند، ما انسان ها باید چند تا خط را باهم پیش ببریم، به طور مثال: ورزش می کنیم، دانشگاه می رویم، در کارهایمان تلاش می کنیم، در بهتر بودن روابط اجتماعی تلاش می کنیم و ... خیلی ها آنقدر در ابعاد مختلف حرکت می کنند که با ایمان ترند، عاشق ترند، عاقل ترند و خط خمرشان نیز درست کار می کند. سیستم بیوشیمی ما مرکزش در مغز ما است و کنگره می گوید در هیپوتالاموس ما عمده اتفاقات می افتد، سیستم دوپامین که همان سیستم پاداش ماست که خداوند این سیستم را در بدن ما به ودیعه گذاشته است که ما از آن لذت ببریم مانند خوردن، خوابیدن، تولید مثل کردن و …

پس ما لذت می بریم از این که این کارها را انجام می دهیم. این موضوعات علمی می باشند. حال اگر قرار است به انسان 2 بعدی تبدیل شویم باید بغیر از این کارها کارهای زیاد دیگری نیز انجام دهیم و از آنها لذت ببریم، وقتی شما کاری را انجام می دهید و از آن لذت می برید سیستم دوپامین در مغز ترشح می شود. سلول های مغزی را که نوروترنس پیتر می گویند که نورون ها به یکدیگر نچسبیده اند و یک فضایی بین سیناپسی بین آنها وجود دارد که خیلی کم است. اینها یک سری میانجی های عصبی هستند که به آنها نورون می گویند. این میانجی های عصبی الکتریکی هستند و همچنین شیمیایی هستند. نورون ها یک سری گیرنده دارند و یک سری فرستنده و زمانی که دوپامین ترشح می شود بین این میانجی های عصبی باعث می شود شما از کاری که انجام می دهید لذت ببرید.

حالا چرا دوست داریم آن کارها را ادامه دهیم؟ چون یک مرکزی وجود دارد به نام لیمبیک که در آنجا ثبت خاطرات می شود، این ثبت خاطرات باعث می شود ما آن صفت را بیشتر ببینیم و لذت ببریم، هر چقدر که دوپامین بیشتری ترشح شود لذت بیشتری برده می شود. آن ثبت خاطرات عمیق تر می شود، کسی هم که مواد مخدر استفاده می کند چون زیاد لذت می برد دوپامین بیشتری نیز ترشح می شود یا کسی که چاق است از خوردن زیاد لذت می برد، او نیز دوپامین بیشتری ترشح می کند زیرا این انسان ها تک بعدی هستند خاطرات دیگری ندارند، چون توان تجربه کردن را نداشته اند و یا بستری برای یادگیری نداشته اند، ما ناچاریم در این زمینه ها یک مقدار خودمان را عقب بکشیم، از مسائلی که به ما ضرر می رسانند دوری کنیم و وقتی داریم از تعادل خارج می شویم خود را کنترل کنیم.

ما باید ثبت خاطرات جدیدی را تجربه کنیم، اگر قرار است انسان چند بعدی باشیم باید در چند جهت حرکت کنیم و این کار را من فقط در کنگره 60 دیده ام چون تدریجی عمل می کند، صور پنهان ما که بر روی صور آشکارمان سوار است باید آنها را به تعادل برسانیم یعنی اگر سیستم دوپامین ما دچار مشکل باشد قطعاً نفس، حس و … نیز مشکل دارد. کنگره به شما این دانایی را می دهد که شما لذت ببرید، فهم و درک این مطالب یک طرف، انجام و عملش نیز یک طرف. استاد امین می فرمایند: اگر شما 5 سی دی را گوش دهید و یکی از آنها را انجام دهید بهتر است یا 100 سی دی را گوش کنید 2 تا را انجام دهید؟ اگر در شما 100 سی دی را گوش کنید و به 2 تا از آنها عمل کنید در توهم دانایی سیر می کنید، خیلی توفیق می خواهد که بتوانید ببخشید، خیلی توفیق می خواهد که اگر 2 تا نذری می گیرید یکی از آنها را ببخشید، توانایی و قدرت می خواهد درک این مطلب که واقعاً بتوانیم بگذریم.

کنگره به ما قدرت انجام ندادن کار را می دهد، از انسان های 2 بعدی فراتر هم است، انسان های 3 بعدی یعنی بجز طول و عرض ارتفاع نیز دارند، انسان های 3 بعدی انسان هایی هستند که در سفر سوم هستند، کنگره علمی دارد که عوام هم آن را متوجه می شوند پس باید سعی کنیم که از این سیستم بهره لازم را ببریم تا قدرتمند شویم تا حداقل به انسان 2 بعدی که عشق، عقل و ایمان همراه با زندگی با تعادل دارد تبدیل شویم. سی دی برابری آقای مهندس را حتماً گوش دهید، فقط به خودتان بپردازید نه به دیگران، سعی کنید در کار کسی کنجکاوی نکنید، اگر دچار بیماری یا مشکلی می شوید قسمت اعظم آن به تفکرات ما که بر روی سیستم بیوشیمی تأثیر می گذارد برمی گردد و بدن ما طوری آفریده شده است که اگر بسترش آماده شود می تواند خودش را ترمیم کند، در لژیون جونز ما بستر را آماده کرده ایم تا بدنمان خودش را بتواند ترمیم کند. این تفکر و اندیشه ما در خوراک ما هم تأثیر می گذارد، انسان 3 بعدی 10 تا حس دارد، 5 حس درونی و 5 حس بیرونی، پس انسان 3 بعدی قوی تر و آگاه تر است.

سخنان آقای زرکش درمورد قضاوت و جهالت:

یکی از مواردی که بر روی سیستم دوپامین ما تأثیر منفی می گذارد قضاوت است، نقاط ضعف خودمان را نمی بینیم اما دیگران را می بینیم و کاری به این نداریم که این لذت می خواهد کاذب باشد یا نه. واقعیت امر ما زمان کمی در اختیار داریم، ساعت ها خیلی سریع می گذرد و ما از آنها برای دیگران استفاده می کنیم یعنی با ارزش ترین چیزی را که در اختیارمان گذاشته شده برای دیگران خرج می کنیم، آقای مهندس می فرمایند: هر کاری چه مادی چه معنوی اگر سود داشته باشد انجام می دهیم و اگر ضرر داشته باشد انجام نمی دهیم. در هر جایگاهی هستید کاری را انجام دهید که سود داشته باشد، قضاوت کردن جز ضرر برای ما هیچی ندارد و ما فقط یک صفحه از دیگران را می بینیم و بعد شروع می کنیم به قضاوت کردن و در نهایت باعث می شود که به خودمان نپردازیم.

باید درک داشته باشیم، اگر کدی را نداشته باشیم قطعاً رمزی نخواهیم داشت، کنگره می گوید: به خودتان بپردازید و زمان را فقط به خودتان اختصاص دهید، آقای مهندس در سی دی برابری می گویند: من کنگره را بر اساس حرف دیگران اداره نمی کنم، ما هم باید اینگونه باشیم. ما متعلق به کنگره هستیم، صاحب کنگره خداوند و خالقش آقای مهندس می باشند. باید طوری حرکت کنیم که در کنگره بمانیم. اگر ما صفاتی را در دیگران می بینیم که ما را اذیت می کند و قضاوت می کنیم آن صفات را ما هم داریم و دیگران هم می بینند.

من در جونز خیلی چیزها را یاد گرفتم و دائماً دارم رفتار خودم را بررسی می کنم، کنگره می گوید: انسان هایی که قضاوت می کنند یک نیتی دارند چه خواسته و چه ناخواسته می خواهند نظر شما را بخرند، چه خوبی و چه بدی کسی را بگوییم قضاوت کرده ایم، آقای مهندس می گویند: ما باید از انسان ها گذر کنیم، کسی که قضاوت می کند از دانایی کمی برخوردار است، جاهل است.

خدارا شاکر باشید که این فرصت ها را در اختیار ما گذاشته تا در کنار هم باشیم، یاد بگیریم و به هم کمک کنیم و از دانایی یکدیگر استفاده کنیم. سعی کنیم نقاط ضعفمان را پیدا کنیم. قرار است ما خطوطی را در زندگی دنبال کنیم که همین جا است. قضاوت هم یکی از این خطوط است که باید آن را دنبال کنیم. ما در لژیون جونز یک هدف و نیت داریم پس به یکدیگر کمک کنیم. انسان چند بعدی به یکی از چیزهایی که خیلی توجه می کند جسمش است، جسم سالم سرمایه است.

منبع: وبلاگ لژیون جونز 

در بدن انسان یک سیستمی فعال است که به صورت واسطه و رابط عمل می کند و باعث می شود که پیامهای صادر شده در سلولهای عصبی به اجزاء بدن برای اجرا شدن انتقال پیدا کند . زمانی که این پیامها به راحتی صادر و اجرا شود طبعا هیچ مشکلی احساس نمی شود  اما ترس در ما زمانی ایجاد می گردد که این پیامها یا صادر نشود و یا انتقال پیدا نکند و یا قادر به اجرای این فرمان ها نشویم و یا اینکه این فرمان ها به صورت ناقص اجرا شود . در این موارد در بدن ما ترس ایجاد می گردد .
واسطه هایی که فرمان را از گیرنده های عصبی ما به اجزاء بدن انتقال می دهند سیستم ایکس نامیده می شوند که در ابتدا حدود 12 نوع از این مواد شناخته شده بود ولی اکنون حدود 200 نوع این مواد شناخته شده است که در بدن ما وجود دارند ماهیت و شکل مولکولی این مواد افیونی که بطور طبیعی در بدن انسان تولید می شوند با شکل مولکولهای مواد مخدر شباهت زیادی دارد و این شباهت باعث می شود که مولکول های مواد مخدر می توانند جایگزین مواد افیونی طبیعی در بدن گردند .
البته مواد مخدر از لحاظ ظاهری با این مواد شبیه هستند ولی اندازه آنها با هم تفاوت دارد و اگر جایگزین مواد طبیعی در بدن ما شوند کارایی هایی که مواد طبیعی تولید شده در بدن داشته اند را نخواهند داشت و همه خواص مواد طبیعی را ندارند به همین دلیل است که زمانی که مواد مخدر مصرف می شود مولکولهای مواد مخدر خارجی به دلیل شباهت بر روی گیرنده های عصبی بدن می نشینند و جایگزین مواد شبه افیونی طبیعی در بدن می گردند و فرمان صادر می کنند و چون همه خواص آنها را ندارند فرمان های صادر شده یا قابل اجرا نیستند و یا ناقص به اجزا می رسند و یا به طور کلی به اجزای بدن انتقال پیدا نمی کنند و به همین دلیل از بین رفتن تعادل در انسان می شود و ایجاد مسایلی مثل ترس در ما می گردد .

"استاد امین دژاکام"

منبع : c60.ir

 یکشنبه، لژیون با دستور جلسه قسمت دوم سی دی گره قدرت کار خود را آغاز کرد.

جملاتی برگزیده از سی دی گره قدرت:

*قدرت : توان انجام دادن کار – توان انجام ندادن کار

*در صورتی که این دو به تعادل برسد و هم وزن شود، قدرت در وضعیت تعادل است.

*قدرت همراه با مسئولیت است.

*یکی از فرامین خداوند در قرآن این است که سوال کننده را از خود مرانید.

*کار اصلی ساختار قدرت: برطرف کردن نیازهای درست

*سوال کردن صحیح و دخالت نکردن باعث ایجاد تعادل در ساختار قدرت می شود.

*نیروهای منفی از ضلع آسیب دیده مثلث شخصیت وارد می شوند.

*منابع انرژی: در ساختار قدرت، انرژی از رضایت از انجام عمل که در قالب زایش و تولید ایجاد می شود تامین می گردد. این تولید از تبدیل انرژی از صورت پایین به صورت بالا ایجاد می شود.

*در صورت ایجاد گره قدرت، تبادلات مختل می شود. اگر تبادل ایجاد نشود، تراکم انرژی ایجاد می شود و حس زیادی بوجود می آید.

*ضریب توهم: به دلیل تمرکز، مسائل به صورت توهمی دیده شده و ارزش آنها بیش از ارزش واقعی به نظر می رسند.

سه شنبه این هفته جلسه باز بوده و با حضور مهندس دژاکام تشکیل می شود.

زمانی که در لژیون کمی از رنجت گفتی و از خواهرانت راهکار خواستی، بی اختیار به یاد دلنوشته ات در سال قبل افتادم و تصمیم گرفتم تا آن جمله های زیبای تو را یادآوری کنم.

به نام خداوند که صبور است

سلامی به زیبایی صداقت و زلالی آب به همه خوبیها.

به نظرم اول از همه واجب است که یک بیوگرافی نه چندان کامل از خودم بنویسم

من متولد63 هستم و از جنوب کشور به تهران آمدم، از یک شهر کوچک درخوزستان و در تیرماه 86 هم ازدواج کردم. من هم مثل همه دوست داشتم زندگی و آینده خوبی داشته باشم و با هزار امید و آرزو زندگی خودم را شروع کردم ولی خیلی زود مشکلات یکی پس از دیگری راهم را سد می کردند،با هر مشکل فکر می کردم دنیا به آخر رسیده.

همسرم بیشتر وقتش را با دوستانش سپری می کرد و تا دیر وقت به خانه نمی آمد.البته اوایل خیلی متوجه این مشکلات نبودم چون با خانواده همسرم زندگی می کردم و با هم رابطه خوبی داشتیم زیاد نبودش را حس نمی کردم اما بعد از مدتی احساس کردم که افسار زنذگی ام از دستان خارج شده است و هیچ چیز به خوبی خوب پیش نمیره،کم کم داشتم افسرده می شدم و در آن جا این مسئله برای من جدی تر شد.

همسرم درگیر بیماری اعتیاد بود و منم کارم شده بود گریه و زاری و گلایه، همش میگفتم چرا من باید این طور زندگی کنم. خیلی با همسرم صحبت می کردم او هم از این وضعیت راضی نبود و نمی توانست از موفق به درمان شود راههای طاقت فرسایی را امتحان کرد ولی هر بار با شکست روبه رو می شد و من ناامید تر،شب ها بالشم خیس اشک می شد

ولی با همه این سختی ها از درس خواندن دست برنداشتم ولی نمی توانستم از فکر زندگی وهمسرم بیرون بیایم، تنها کاری که می کردم دعا کردن بود. خیلی با خدا حرف می زدم،روزها یکی پس از دیگری سپری می شد و من منتظر نجات همسرم و خودم، مدام به آینده فکر می کردم، که باید چکار کنم چه تصمیمی بگیرم و.....

در یکی از روزهای رمضان و نزدیک افطار من که مثل همیشه افسرده و غمگین بودم در لحظه ای که باید وقتم را در آشپزخانه سپری می کردم روبه روی تلویزیون بودم و برنامه ماه عسل که ویژه ماه رمضان بود را تماشا می کردم و مهمانی داشتند که درباره کنگره و طریقه کارشان صحبت می کرد خیلی خوشحال شدم چون فکر می کردم  راه دیگری نمانده است در آن زمان بارقه ای از امید در دلم زنده شد و به واسطه سایت توانستم اطلاعات زیادی به دست آورم.

با هزار سختی راهی تهران شدم و پا به شعبه شادآباد گذاشتم همسرم اول از ورود به کنگره امتناع می کرد ولی با لطف خدا توانستم او را هم به کنگره بیاورم و الان چند ماهی می شود که سفر می کند.

بعد همه ی اینها باید بگم:

قضا کشتی آنجا خواهد برد

                               هرچند که ناخداجامه برتن درد

"همسفر مژگان"

***

 و حالا ... مژگان عزیزم، خدا را شکر که مسافر تو در آستانه رهایی است.

                    وادی یا راه هشتم                                 

با حرکت راه نمایان می شود!

روز دوشنبه 92/6/18  لژيون با استادي  "سركار خانم خلجي"  با دستور جلسه  "ادامه وادی هشتم"  راس ساعت  18:30   شروع  به  كار  كرد  كه خلاصه اي  از آن را  به استحضار  مي رسانم.

تعداد حاضرين:25 نفر

بازپرداخت بدهی به جسم:

خانم خلجی فرمودند: اولین قدم هارا باید من بردارم و بدهی خود راتصفیه کنم .بدهی به دست،پا،زبان و... همسفرمعصومه برداشت خود را این گونه بیان کردند که درزمان مصرف مسافرم من به خود آسیب رساندم مدام خودم را سرزنش ميكردم وخود رادرمعرض قضاوت دیگران قرار مي دادم وپرخاشگري ميكردم و... باید جبران خسارت کرد آن را دیگر انجام نداد و درصدد جبران برآمد با تعادل رفتار  ,ارزش قائل شدن واحترام گذاشتن به خود، و ورزش کردن.

من باید بیاموزم به جای خودزنی به داشته های خود فکرکنم.

خانم خلجی در ادامه فرمودند:مشکلاتی در وجود همه ما پدیدار شده است مثل: افسردگی،انزواطلبی،پرخاشگری ...که به سیستم ايكس ما آسیب رسانده وبدن ما ازتعادل خارج  كرده است همه چیز یکباره خراب نشده و در کوتاه مدت نیز همه چیز ساخته نمی شود. حال که راه را پیدا کرده ایم باید قدم به قدم حرکت کنیم .کاری که در پیش رو داریم سخت است اما شدنی است.

حتی کسانی از ما که در ظاهر خوشحال و خوب بودند در خلوت خود پراز آشوب بودند.

دردومین قدم بدهی خودرا به شرف انسانی خود بازپرداخت نماییم:

حیثیت و شرف من در کنار مسافرم تخریب شده باید حس و افکار گذشته را کنار بگذارم کینه های که داشتم باید از بین برود ببخشم گاه این نبخشیدن ها باعث سفر بد مسافرم میشود.

سوال:آیا درسفر دوم هم من همسفر باید در کلاس ها حضور داشته باشم؟باید آموزش ببینیم تا انرژی داشته باشم وقتی مسافرم به کنگره می آيد پرانرژی باز میگردد ومن انرژی کافی را ندارم و از آمدن اوهم خسته میشوم.

قدم سوم جبران خسارت اطرافیان است

جبران ها خسارت ها از مسافرم ,فرزندم ,خانواده ام شروع می شود و این دایره بزرگ و بزرگ تر میشود تا کل هستی را فرا گیرد.

باید بی توقع به اطرافیانمان احترام گذاریم دوستشان داشته باشیم ومحبت کنیم تا انرژی آن به ما بازگردد.

اگر محبت کنیم که به ما محبت کنند جواب عکس خواهیم گرفت.

پیمان:

بهترین زمان بعداز کمک راهنما شدن است .اما اجازه آن از شش ماه بعد از رهایی داده می شود بعداز گرفتن نامه21روز زمان برای اجرای مراسم داریم اگر نتوانستیم دوباره باید اجازه دریافت شود.

پیمان را که اجرا کردیم آقای مهندس نشان کنگره را به ما اهدا خواهند کرد.

شرایط اجرای پیمان کاملاً در وادی آمده است چهار ساعت زمان داریم برای دورشدن از آنچه که شایسته آن نبودیم اما نزدیکش بودیم و از آنچه شایسته نزدیکی بودیم اما دور بودیم.

درخواست هایمان درمحضر قدرت مطلق بیان میکنیم و به آنچه خواسته ایم به فضل او میرسیم. انشاالله

معشوق به سامان شد، تا باد چنین بادا                                        

                                                           کفرش همه ایمان شد، تا باد چنین بادا 

جلسه بعدطرح سوال از وادی هشتم