Quantcast
Channel: اندکی صبر، سحر نزدیک است
Viewing all 437 articles
Browse latest View live

به گوش جان شنیدیم

0
0

«زمانی یک فرد به درمان می رسد که کسی باور نکند که او قبلا معتاد بوده و قسم بخورد که من قبلا مصرف کننده بودم. همچنانکه در برنامه ای رادیویی که آقای امیرمعافی حضور داشتند، چندین پیامک رسید که افرادی که در این برنامه دعوت شده اند ، هنرپیشه هستند. یعنی باور نمی کردند که این افراد قبلا مصرف کننده بودند.»

"بخشی از سخنان جناب آقای مهندس دژاکام در جلسه سه شنبه 19/6/1392 در شعبه فلاح"


چرا زن ها گریه می کنند؟

0
0

پسرکی از مادرش پرسید:« مامان، چرا گاهی گریه می کنی؟» مادرش پاسخ داد: «چون من زن هستم».

پسرک گفت:«یعنی چی؟ منظورت را نمی فهمم». مادرش او را در آغوش کشید و گفت:« تو هیچ وقت نخواهی فهمید عزیزم».

کمی بعد پسرک همین سوال را از پدرش پرسید:« بابا ، چرا گاهی به نظر می رسد که مامان بدون هیچ علت خاصی شروع به گریه می کند؟»

«پسرم ، همه ی زن ها گاهی بی هیچ علت مشخص و خاصی گریه می کنند.» و این تمام چیزی بود که پدر توانست در جواب پسرش بگوید. پسرک بزرگ و بزرگ تر شد تا این که برای خودش مردی شد و همچنان از این که چرا زن ها گریه می کنند متعجب بود.

سرانجام شبی در خواب این سوال را از خدا پرسید:«خدایا چرا زن ها زود اشکشان سرازیر می شود؟» خدا پاسخ داد:«وقتی زن را خلق کردم، می خواستم که مخلوقی خاص باشد. شانه هایش را چنان نیرومند آفریدم که هم بتواند وزن جهان را تحمل کند و هم به حد کافی ظریف و آرامش بخش باشد که به اطرافیان آرامش ببخشد.

من به زن توان و قدرتی درونی بخشیدم تا تحمل تولد نوزاد را داشته باشد و در عین حال بتواند هر بار که از سوی فرزندانش با بی مهری مواجه می شود یا طرد می شود ، تحملش را داشته باشد. من به او استقامتی بخشیدم که به او این امکان را میدهد در حالی که دیگران کم می آورند و تسلیم می شوند او همچنان صبورانه و راسخ پیش برود و در مواقع بروز بیماری و خستگی بدون گلایه کردن از خانواده اش مراقبت کند. من به او توان و قدرتی بخشیدم که بتواند با کم و کاستی های زندگی و قصور و کوتاهی های شوهرش کنار بیاید و به این ترتیب ، عشقی عمیق به زندگی و شوهرش داشته باشد.

و سرانجام من به او اشکی بخشیدم که گهگاه از دیدگانش جاری شود. این موهبت انحصاری در اختیار اوست تا هر گاه که نیاز است به کار گیرد و به همان آرامش درونی همیشگی دست یابد».

خداوند رو به پسرک گفت:« بله عزیزم ، می بینی که زیبایی و شکوه یک زن در لباس هایی که می پوشد یا روشی که موهایش را شانه می زند و یا در کل چهره و اندامش نیست ، زیبایی و شکوه یک زن باید در چشم هایش دیده شود، زیرا چشم هایش به واقع دریچه ای است به سوی قلب او، مکانی که عشق در آن سکونت دارد.»

در آن لحظه، پسرک همچون روزهای مدرسه صدای مادرش را شنید که می گفت:« بیدار شو عزیز دلم، مدرسه ت دیر می شه. صبحانه ت حاضره، اغذیه ت رو گذاشتم کنار کیف مدرسه ت. حتما با خودت ببر که توی مدرسه ضعف نکنی. اگه خواستی به دوستات هم بده...»

پسرک که حالا برای خودش مردی شده بود، از خواب پرید. اشک در چشمانش حلقه زد. دلش می خواست با تمام وجود و از ته دل به مادرش بگوید که چقدر دوستش دارد و در پناه قلب پرمهر او آرام می گیرد و معنا پیدا می کند. دلش می خواست مثل کودکی هایش ، باز هم خودش را برای مادرش لوس کند تا او را در آغوش بگیرد و نوازش کند. تازه می فهمید که چه موجود نازنین و فرشته خویی در زندگی اش دارد و باید قدرش را بیشتر بداند. 

گزارش عملکرد

0
0

یکشنبه لژیون با حضور خانم آرزو و استادی خانم زهرا تشکیل شد. دستور جلسه«جهان بینی 2» بود. همسفر محبوبه ، همسفر معصومه و همسفر ژیلا متن جهان بینی را خواندند و توضیح دادند. البته مشارکت سایر اعضا هم بسیار مفید و کارساز بود.

خلاصه گفتگوها:

 همسفر محبوبه : ما می بایست قوانین بازی را یاد بگیریم. در صورتی که قوانین زندگی را ندانیم، برای خود و بقیه افراد مشکل ساز می شویم. نیروهای منفی همیشه دانایی موثر را مورد حمله قرار می دهند. دانایی موثر همان مثلثی است که اضلاع آن تفکر ، آموزش و تجربه است که باید این ضلع ها با هم برابر باشند.         

همسفر معصومه : ترس عامل بازدارنده برای تفکر است. اگر دچار ترس شویم ، معلومات و محسوسات را نمی توانیم به هم ارتباط بدهیم. ترس باعث از بین رفتن اعتماد به نفس می شود. هر چقدر که در یک زمینه مهارت داشته باشیم، اگر اعتماد به نفس نداشته باشیم و نتوانیم به ترسمان غلبه کنیم، در آن زمینه هم نمی توانیم از قابلیت های خودمان استفاده کنیم.

همسفر مژگان : ناامیدی مانعی برای تجربه کردن است. ناامیدی باعث رکود است و مانع هر نوع حرکتی می شود و واقعا مثل یک حصار نامرئی است. من خیلی از اوقات دچار این حالت می شوم اما خوشبختانه از زمانی که به کنگره آمدم، توانستم تا حدودی به این مسئله غالب شوم.

همسفر ژیلا : در منیت ، جایگاه خودمان را بالاتر از آنچه که هست می دانیم. منیت مانعی برای آموزش دیدن است. به عنوان مثال اگر در لژیون یکی از رهجوها از دردش بگوید ، کسی که منیت دارد ممکن است او را مورد تمسخر قرار دهد ، این حالت دقیقا همان منیت است. باید توجه داشت که منیت در فردی بوجود می آید که در یک زمینه خاص مهارت داشته باشد و در آن زمینه هم دچار حالت خودمرکز بینی می شود.

وادي هشتم

0
0

وادی هشتم


با حرکت راه نمایان می شود!

روز دوشنبه 92/6/25  لژيون با استادي  "سركار خانم خلجي"  با دستور جلسه  "سوال از وادی هشتم"  راس ساعت  18:30   شروع  به  كار  كرد  كه خلاصه اي  از آن را  به استحضار  مي رسانم.

تعداد حاضرين:20 نفر

دستور جلسه هفته بعد سي دي گره قدرت

رهايي

0
0

امروز خورشيد درخشان تر است

وآسمان آبي تر

نسيم ,زندگي را به پرواز مي كشد

و پرنده, آواز جديد مي سرايد

امروز بهاري ديگر است.


اين روز عزيز را به عطيه عزيز وآقا مجتبي تبريك مي گوييم.

"خدا قوت وتبريك ويژه خدمت سركار خانم خلجي وآقاي حسين شعباني"

"از طرف اعضاي لژيون"

سکوت

0
0

سکوت

                                       سکوت عین سکوت است، بی همانند است                    

  که پیشوند ندارد، بدون پسوند است


دلنوشته ای از همسفر ژیلا

0
0

 

برای یک مسافر...

نیستی که بریزمت روی عمیق ترین زخمم،

نیستی که نمیرم،

نیستی!

از این همه زخم های خالی نه،

از این همه که نیستی مُردم!

نه اینکه روی سخنم فقط با تو دوست عزیز باشد، اما این تویی که مرا مصمم کردی این عبارات را بنویسم...

کنگره 60 مرا به این باور رساند که اگر در بازی زندگی و رقص با بحران هایش، گره گشایی نشد، حتما یک جای کارم ایراد داشته و برای تشخیص این ایراد همیشه بهتر است که از خودم شروع کنم.

قبل از اینکه وارد کنگره شوم، به لحاظ ارتباطی که رشته تحصیلی ام با کارم داشت، با مشاوره یکی از استادانم موضوع پروژه ام را انتخاب کردم و آن روانشناسی و بررسی آثار هنری کودکان تحت تاثیر آسیب های اجتماعی بود. چون به این موضوع علاقمند بودم به مراکز مختلف بهزیستی و NGO های مختلف مراجعه کردم.

ارتباط با کودکان کار و خیابان و طلاق و ... هم دغدغه بود و هم موضوع پروژه و هیچ گاه تصور نمی کردم در جایی قرار بگیرم که خودم هم قربانی یکی از این حقایق دردناک باشم!

آتش مخوف اعتیاد، دامن خانواده مرا هم دربرگرفته بود و ساحل امن زندگی ما به یکباره درگیر سونامی ویرانگر اعتیاد شده بود...

اما ماهها گذشت و به آرامی سایه لطف و عنایت پروردگار را در زندگیم بار دیگر احساس کردم. با وارد شدن به کنگره نور امیدی در قلب و کالبد یخ زده ما تابیدن گرفت. برای من باعث افتخار بود که از همان ابتدای ورودم به کنگره توانستم پیوند محبتی با همسفران کوچک کنگره برقرار کنم. بودن در کنار کودکانی همچون آفتاب؛ کودکانی که مثل همه کودکان جهان، از صدای رعد و برق می ترسند و وقتی آسمان در شب قرمز می شود و آماده باریدن برف است دلشان می ریزد و آرزوهای بزرگشان به اندازه ای نیست که نتوانی برآورده کنی...

و آغوش پدر امن ترین مأمن و چشم های اشکبار مادر بزگترین غم جهان است برایشان...

از نزدیک می دیدم بچه هایی را که از شنیدن قصه های شیرین ننه سرما و ساختن آدم برفی در حیاط خوشحال نمی شوند، چون اعتیاد گلوی زندگیشان را گرفته بود و بی رحمانه می فشرد.

این کودکان قصه نبودند و خیال نیستند. همین دور وبرها، در ایران خودمان و در جای جای جهان... اما اینجا یک فرقی با بقیه جاهای دنیا دارد. اینجا ما کنگره 60 را پیدا کردیم و ساحل امنی داریم. نور مقدسی که بر زندگی نابسامان همگی ما تابیدن گرفت .

 و اینک، ما با بچه ها دست به دست هم دعا می کنیم. دعای مخصوص کنگره ای.

 به امید روزی که تمامی کودکان جهان سوار بر بلم آبی و صورتی مهر و دوستی، به ساحل امن برسند.

گره قدرت

0
0
  دوشنبه92/7/1 لژيون با استادي "سركار خانم خلجي"با  دستور جلسه سي دي "گره قدرت "راس ساعت  19 شروع  بكار كرد  كه خلاصه اي از آن را  به استحضار مي رسانم.



تعداد حاضرين:30 نفر


دستور جلسه هفته بعد وادي نهم


جهان بینی از نگاه استاد امین دژاکام

0
0

موضوع جهان‌بینی در کنگره جایگاه بالایی دارد چرا که تأثیر و نقش مهمی در حس انسان به وجود می‌آورد. در گذشته تاریخی را برای جلسات جهان‌بینی مشخص نمی‌کردیم چون فکر نمی‌کردیم که اهمیت آن چقدر می‌تواند باشد؛ اما بسیاری از مطالب هستند که جایگاه خوبی را به وجود می‌آورند چون حس مشترکی را بین افراد به وجود می‌آورند چون دیگر، یک امر خصوصی و مربوط به یک نفر به حساب نمی‌آیند؛ بلکه مربوط به عده زیادی از انسان‌ها می‌شوند. مثلاً اگر برای کسی تعریف کنم که چطور ماشینم را تعمیر کردم یک مسئله شخصی است اما اگر امری مربوط به عده زیادی از انسان‌ها باشد و بتواند مشکلی را حل کند یا علمی در آن نهفته باشد آن وقت جایگاه خاصی پیدا می‌کند. ما می‌دانیم که همه انسان‌ها در آفرینش یکسان هستند و اگر مشکلی پیش بیاید و یا درمانی برای آن مشکل پیدا شود، در این صورت آن علم قابل بسط و گسترش است و جایگاه پیدا می‌کند.
یکی از دوستانم که به تازگی از خارج کشور آمده‌اند بیماری سختی دارند و با مرگ و زندگی دست و پنجه نرم می‌کند. ظاهراً مشکل فیزیکی و نوعی بیماری پوستی دارد که از آن رنج می‌برد. به او گفتم بیماری تو کشنده است و می‌تواند تو را از بین ببرد، اما تو باید نگاه خود را به بیماری‌ات عوض کنی چون افکار و اندیشه انسان می‌تواند در روند بیماری بسیار موثر باشد. او وقتی درباره بیماری خودش فکر می‌کرد همیشه خودش را در جایگاه کسی که می‌خواهد بمیرد قرار می‌داد؛ کسی که قربانی بیماری است؛ و باعث ضعف کامل او شده بود. به او گفتم ما در کنگره زیاد روی بدی‌ها تأکید نمی‌کنیم بلکه روی خوبی‌ها کار می‌کنیم. مثلاً فردی که 10 سال است به کنگره می‌آید و کمک راهنما یا راهنما هم هست و خدمات زیادی به کنگره کرده است و حتی عده زیادی را هم به رهایی رسانده است؛ نمی‌تواند به یک تازه‌وارد بگوید که از جایت بلند شو تا من بنشینم چرا که من از اعضای قدیمی کنگره هستم؛ اما می‌تواند زودتر بیاید تا جای نشستن داشته باشد. افکار منفی هم همین طور هستند؛ یعنی اگر در ذهن انسان نشستند، دیگر نمی‌توان آن‌ها را به راحتی از ذهن بیرون کرد. پس بهتر است قبل از آن یک فکر و اندیشه مثبت و خوب، سر جایش بنشانی تا اگر افکار منفی به سراغت آمدند یا جای نشستن نداشته باشند و یا این که از ذهنت بیرون بروند. این مسئله برایش سخت بود، چون حال خوبی نداشت اما روز بعد که دوباره با او تماس گرفتم گفت: حال خوبی ندارم، اما سعی می‌کنم که به قضیه از زاویه دیگری نگاه کنم.  به او گفتم لازم نیست که بگویی خوب هستم همین که شکایت نمی‌کنی بسیار خوب است  . به او گفتم مسایل و مشکلات برای انسان پیش می‌آیند اما باید فکر کنیم که چرا به وجود آمده‌اند...

متن کامل در ادامه مطلب...

اطلاعیه

0
0

 

احتراما، به اطلاع می رساند روز یکشنبه مورخه 5/8/92 مراسم تقدیر از دیدبان محترم همسفران، سرکار خانم آنی در نمایندگی فلاح و رأس ساعت 13:30 و با استادی جناب آقای خان برگزار خواهد شد.

مراسم تجلیل و تقدیر

0
0

یکشنبه ۵/۸/۹۲ در نمایندگی فلاح و در جلسه آموزشی- خصوصی همسفران، طی مراسمی با شکوه، از سرکار خانم آنی تجلیل به عمل آمد.

 

خانم آنی عزیز

همواره مدیون تلاش های عاشقانه و مادرانه شما هستیم.

گره عشق

0
0

روز دوشنبه 92/8/6 لژیون با استادی"سرکار خانم خلجی"با دستور جلسه "سی دی گره عشق"راس ساعت18:30 آغاز به کار نمود.خلاصه ای از سی دی گره عشق را به استحضار می رسانم.


دستور جلسه هفته آینده لژیون:وادی دهم

تعداد حاضرین:24 نفر

همسرانه

0
0

کت و شلوار کم و بیش نوی شوهرم را که برایش تنگ شده بود، به مبلغ بیست هزار تومان به سمسار دوره گرد فروختم و از این معامله خیلی رضایت داشتم؛ زیرا خریداران قبلی، بالاتر از هفت هزار تومان نخواسته بودند. وقتی ماجرا را به همسرم گفتم، او وحشت زده پرسید:« جیبش را که خالی کردی؟» من جواب دادم:« نه، مگه چیزی در جیبش گذاشته بودی؟» همسرم محکم به سرش کوبید و گفت:«وای! من یک میلیون تومان چک پول در آن داشتم». ناراحت، پشیمان و بهت زده به گلدان روی میز خیره شدم. او بدون این که حرفی بزند، با ناراحتی زیاد از خانه خارج شد و رفت. من خیلی ناراحت شدم و جز گریه و اشک ریختن کار دیگری نداشتم بکنم. وضع مادی ما به نسبت خوب بود اما نه آن قدر که از دست دادن یک میلیون تومان، تاثیری در زندگی مان نداشته باشد. چند ساعت بعد، شوهرم به منزل بازگشت و آهسته وارد آشپزخانه شد و این بار با آرامش و تبسم گفت:« چیزی که از دست می ره خیره ، ولش کن ناراحت نباش ، انشاالله خدا دوباره می رسونه.» ... آن سمسار دوره گرد یکی دو روز بعد چک پول ها را پس آورد و من نیز برای قدردانی از او با پس دادن بیست هزار تومانش ، کت و شلوار را به او هدیه کردم؛ ولی فکر می کنم این ماجرا یک امتحان الهی بزرگ برای من و همسرم بود و بی شک همسرم نمره ی بهتری گرفته است.

پیکان یار را به دل اندر، نگاه دار

تا ممکن است عزت همسر نگاه دار

شکوفه های یاس

0
0

یکشنبه 12/8/92 ، لژیون با دستور جلسه « سی دی شکوفه های یاس» با حضور سرکار خانم آرزو و اعضای لژیون رأس ساعت 15 آغاز به کار نمود.

بخشی از سی دی شکوفه های یاس که در لژیون کار شد:

اگر به خداوند اعتقاد داشته باشیم، وعده خداوند دروغ نیست. آن چه که بار معنوی داشته باشد، قطعا بار مادی را با خود می آورد. ولی چیزی که صرفا بار مادی داشته باشد، بار معنوی با خود نمی آورد.

زمانی که من مصرف کننده بودم و شروع به درمان کردم، از نظر اقتصادی وضعیت بسیار پریشانی داشتم که حتی برای چاپ کتابم با مشکلات بسیار زیادی مواجه بودم. به دلیل اینکه از همان ابتدا نظر من، نظری معنوی بود از همان روزهای اول وضعیت مالی من ذره ذره محکم شد. زمانی که به وضعیت بچه های کنگره 60 در ظرف این چهارده سال نگاه می کنم، می بینیم که وضعیت آنها هم خوب شده است. درست است که سرویس رایگان می دهند، اما از آنجایی که وعده خداوند دروغ نیست، وضعیت مالی همه آنها نسبتا بهبود پیدا کرده است. به خودتان نگاه کنید از زمانی که خدمت کردید وضع مالی همه شما تغییر کرده است. بنابراین، ما باید برای این وضعیت ارزش قائل باشیم...

بقیه در ادامه مطلب

نکته

0
0

 

مهم ترین القای منفی شیطان، ترس از آیندهاست.

"مهندس حسین دژاکام"


شن های صحرا

0
0

روز یکشنبه مورخه ۱۹/۸/۹۲ لژیون با دستور جلسه «سی دی شن های صحرا» با حضور سرکار خانم آرزو تشکیل شد.

در ابتدا همسفر رویا سی دی را به طور کامل توضیح دادند و در ادامه خانم آرزو و سایر همسفران با توضیحات بیشتر ، بحث را پیگیری کردند.

بخشی از سی دی شن های صحرا:

«مسائل همیشه به گونه های متعددی پیش می آید. شن های صحرا هرگز آرام نیستند؛ همچون امواج دریاها و اقیانوس ها در تلاطم به سر می برند. درون ما هم به همین ترتیب است.»

یعنی اصلا ما نمی توانیم بگوییم که شن های صحرا همیشه ثابت و راکد و یا همیشه در حرکت هستند. هیچوقت نمی توانیم بگوییم دریاها و اقیانوس ها آرام یا همیشه متلاطم هستند. ما چیزی به نام ثابت بودن نداریم. انسان هم به همین صورت است. انسان گاهی خوشحال و گاهی عصبانی ، گاهی قهر و گاهی آشتی است. زیبایی زندگی و حیات هم این است که در حال تغییر است. اگر دریا طوفانی نباشد، شما قدر آرام بودن دریا را نمی دانید.

 در جایی انسان نباید حرکتی انجام دهد. با ارتباط برقرار کردن با دیگران و انجام حرکات ناشایست ، کاری که دو سر دارد تبدیل به کاری صد سر می شود!

از از چیزهایی که داریم ، چقدر استفاده می کنیم؟ پول مال کسی است که بتواند آن را خرج کند و اگر نتواند ، مال او نیست!

تفکر و اندیشه است که به طرف حق و حقیقت پیش می رود. این مهم است و اگر تنها خاک و ساختمان باشد از بین می رود و انسان چیزی به دست نمی آورد. به دلیل این که صور پنهان وجود دارد و سابقه آن از خلقت هم بیشتر است. و چیزی که می ماند تفکر واندیشه است که ما را به سمت حق و حقیقت می برد. و این برای ما مهم است.

وادی دهم

0
0

روز دوشنبه 92/8/20 لژیون با استادی "سرکار خانم خلجی"با دستور جلسه "وادی دهم"  راس

  ساعت 18:30 آغاز به کار نمود. خلاصه ای از این جلسه را به استحضار می رسانم.



دستور جلسه هفته بعد:ادامه وادی دهم 

اشک عشق

گزارش عملکرد

0
0

روز یکشنبه 92/8/26 ، لژیون با دستور جلسه «سی دی گره عشق» با حضور خانم آرزو و اعضای لژیون شروع به کار نمود.

همسفر ناهید به طور کامل سی دی گره عشق را توضیح دادند و همسفر رویا توضیحات تکمیلی ارائه کردند. در ادامه اعضای لژیون به بحث و تبادل نظر در رابطه با این موضوع پرداختند. هفته آینده کتاب عبور از منطقه شصت درجه زیر صفر را کار خواهیم کرد.

بخشی از صحبت های مطرح شده:

به چه دلیل عشق به مخلوق در انسان ها به وجود می آید؟ انسان در زمان ورود به تاریکی بسیاری از صفات خود را از دست می دهد. هر چه عمق تاریکی بیشتر باشد، ویژگی های بیشتری را از دست می دهد. در این زمان اگر کسی را ببیند که واجد آن ویژگی هاست، گویی نیمه دیگر و گم گشته خود را یافته است. و در این زمان عشق به دلیل جاذبه به وجود می آید. این یک تکانه است که در اثر این تکانه احساس شادی زیادی به انسان دست می دهد اما در ادامه و در اثر بی اعتنایی معشوق، فرد دچار اختلال در جسم و روان می شود و به عبارتی سیستم خمر او دچار افت می گردد و در نتیجه خماری در شخص به وجود می آید. عوارض این وضعیت دقیقا مشابه عوارض سقوط آزاد است و از آنجایی که عاشق وابسته به امواج ذهن طرف مقابل است، وضعیت ناهنجاری برای او ایجاد می شود.

الا یا ایها الساقی ادرکأسا و ناولها

که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها

به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید

که سالک بی خبر نبود ز راه و رسم منزلها

اگر عاشق کسی هستید از ابراز عشق غافل نشوید

0
0
هدف از ابراز عشق، انجام دادن کاری برای سعادت کسی است که دوستش دارید. پس اگر عاشق کسی هستید، باید زبان صحبت کردن با او را یاد بگیرید...
ما آدم ها به روش های متفاوت نسبت به همدیگر ابراز عشق یا آن را دریافت می کنیم اما اگر نفهمیم که همسرمان چه چیزی را ابراز عشق می داند، میزان موفقیت مان در زندگی زناشویی مان به تدریج کم فروغ می شود و علتش را هم متوجه نمی شویم.
اینجاست که باید زبان عشق همسرمان را یاد بگیریم و بفهمیم. همه زوجین، زبان مشترکی برای درک عشق ندارند. ممکن است زبان محبت شما با همسرتان متفاوت باشد و از این مساله غافل باشید. ممکن است زبان محبت شما، هدیه گرفتن و زبان محبت همسرتان صرفا تایید کردن باشد. خیلی از مردان با کارهایی مانند تعمیر میز شکسته آشپزخانه، علاقه خود را به همسرشان نشان می دهند؛ در صورتی که زنان با بیان کلمات، این کار را می کنند. بالاخره زنان و مردان راه های متفاوتی برای بیان احساسات خود دارند. پس به شکلی که همسرتان از طریق آن ابراز احساس می کند، احترام بگذارید.

زبان اول؛ تایید و تشویق
شاید همسر شما از آن دسته افرادی باشد که دوست دارد با تاییدکردنش به او ابراز علاقه کنید. به عنوان نمونه، برای اینکه شب ها کیسه زباله را بیرون از خانه می برد، از او تشکر کنید. اما توجه داشته باشید که این تشکر شما باید به شیوه ای درست باشد: "ممنونم از اینکه کیسه زباله را بردی"؛ نه اینکه: "حالا که داری کیسه زباله رو می بری، تازه بوی بدش بلندشده!"بهتر است که لحن سخن تان طعنه آمیز نباشد. به یاد داشته باشید که تشویق ها، همگی بر ارزشمندی همسرتان صحه می گذارند و رابطه ای نزدیک و صمیمی بین تان خلق می کنند.

با استفاده از کلام تاییدآمیز به طور شفاهی از همسرتان تعریف کنید و از اینکه برای شما کاری انجام داده، قدردانی کنید. صمیمانه به حرف هایش گوش دهید و تمام تلاش تان را برای تحقق آرزوها و اهدافش به کار برید. اگر روی نقاط ضعف همسرتان تکیه کرده اید، حتما مساله را هرچه زودتر حل و فصل کنید. هرگز با تحکم یا تهدید، درخواست یا پیشنهاد خود را منعکس نکنید و بدانید که راه های ارتباط کلامی پرمهر بسیاری وجود دارند.
 
زبان دوم؛ اختصاص وقت
آیا تا به حال به این موضوع توجه کرده اید که همسرتان در گله و شکایتی که از شما در زندگی زناشویی اش داشته، مدام در صحبت هایش به این مساله اشاره کرده که: "چرا وقتی برای او نمی گذارید؟!"این یعنی زبان محبت و عشق ورزی به همسرتان، "وقت گذاشتن برای اوست". شاید با خودتان بگویید که شما همیشه با او بوده اید اما وقت گذاشتن به معنای توجه و تمرکز شما به همسرتان است؛ نه به معنای کنار هم بودن. بهتر است زمانی که با همسرتان هستید، او را در کانون توجه خود قرار دهید. حال که زبان محبت همسرتان را فهمیده اید، بهتر است وقتی با او هستید کاملا حواس تان به او باشد و حین صحبت با او تمرکز بیشتری داشته باشید؛ کارهای مورد علاقه همسرتان را انجام دهید و از انجام فعالیت های مشترک، لذت ببرید.

زبان سوم؛ هدیه دادن
شاید شما برای همسرتان وقت می گذارید و مدت زمانی را به او اختصاص می دهید یا اینکه از کارهایی که برای زندگی تان انجام داده است به صورت شفاهی تشکر می کنید اما هنوز نتوانسته اید به همسرتان ابراز عشق کنید. شاید زبان محبت کردن به همسر شما، دادن هدیه باشد.برخی از هدایا گران قیمت هستند و برخی ارزان قیمت، از نظر کسی که زبان اصلی محبت او دریافت هدیه است، قیمت هدیه اهمیت چندانی ندارد؛ بلکه اعطای آن به عنوان نمادی از عشق برایش اهمیت دارد.

زبان چهارم؛ خدمت کردن
هر کدام از شما به نوعی عشق خود را نسبت به همسرتان با انجام کارهایی نشان می دهید؛ به عنوان نمونه با پخت و پز یا چیدن میز، شستن ظرف و... و برعکس این قضیه، با بردن زباله به بیرون، نظافت پنجره ها، شستن ماشین و.... اما اگر می بینید از این مساله انتقاد دارید که همسرتان نتوانسته کاری برای شما انجام دهد، نشان می دهد که زبان اصلی محبت شما، خدمت کردن است. خدمت نباید اجباری باشد بلکه باید آزادانه صورت بگیرد.

خدمت عاشقانه یعنی برآورده ساختن انتظارات همسر. اما فراموش نکنید که به جای امر، درخواست کنید؛ چراکه این ۲ واژه تفاوت معنایی بسیاری دارند. شما با درخواست، به نوعی ابراز عشق می کنید. فهرستی از کارهایی را که همسرتان دوست دارد، مطابق میل او انجام دهید. همان گونه که قبل از ازدواج مدام با خدمت کردن به یکدیگر احساس عشق می کردید در زندگی زناشویی تان نیز از این روش غافل نشوید. اگر زبان محبت به همسر شما خدمت کردن باشد، با این کار خواهید دید که چگونه رابطه تان بهتر و صمیمی تر خواهد شد.
Viewing all 437 articles
Browse latest View live




Latest Images